اغلب میشنویم که صبر و تحمل، یک فضیلت است؛ اما در محل کار، انتظار برای فرصت های طلایی به ویژه مواردی که باعث پیشرفت شغلی شما میشوند، میتواند عذابآور باشد. شمارش ماهها تا زمان بررسی عملکرد بعدی شما، اگر همراه با پرداخت پاداش یا کسب عنوان نباشد، فقط ناامیدکننده خواهد بود. این امر از لحاظ عاطفی، سخت و طاقت فرسا بوده و احتمالا یکی از عواملی است که میانگین مدت زمان صرفشده با کارفرما را کاهش میدهد.
بریتنی هوداک (Brittany Hodak) موسس آژانس سرگرمی Superfan Company در این زمینه میگوید:
من قبل از شروع اولین استارتاپ خود، چند سال در شرکتی مشغول به کار بودم. یکی از مهمترین درسهایی که آموختم، این است که اگر منتظر باشید تا فرصتی برای رسیدن به مرکز توجه، به شما پیشنهاد شود؛ باید همچنان مدت طولانی منتظر بمانید. چون موفقترین کارمندان، منتظر نمیمانند تا فرصت های طلایی در اختیارشان قرار داده شوند؛ بلکه آنها فرصتها را ایجاد میکنند.
بریتنی هوداک
برای ایجاد فرصت های طلایی دیگر منتظر رئیس خود نباشید تا چالش جدیدی را روی میز شما قرار دهد. یا بدتر از آن، برای بررسی عملکرد بعدی خود منتظر نمانید تا در مورد این که چگونه از عهده اهداف و وظایف سال گذشته برآمدهاید، صحبت کنید. هوداک راهکارهای عملیاتی برای ایجاد فرصت های طلایی مطرح کرده است و ما در این مقاله از ارورگروپ آنها را از زبان او به شما معرفی میکنیم. به این ترتیب شما با استفاده از این روشها میتوانید ثابت کنید، ذاتا رهبری هستید که آمادگی بالا رفتن از نردبان ترقی شرکت را دارید.
۱. متخصص باشید
فرصت های طلایی در هر موضوع، استانداردهای خود را دارد. بدون یادگیری سبک Associated Press، نمیتوانید یک روزنامهنگار باشید. در یک نرمافزار مهندسی، بدون درک کامل JavaScript، موفق نمیشوید. با پرداختن به اصول پایه و اساسی، به مهارت و شایستگیهای ناشناخته یا کمتر شناختهشدهای میرسید که در دفتر کار خود به آنها نیاز دارید.
فرض کنید که به تازگی از یک کالج در رشته کسب و کار، فارغ التحصیل شدهاید. شما احتمالا ترفندهای فروش، بازاریابی و حسابداری را یاد گرفتهاید و به خود متکی هستید؛ اما میدانید که این مهارتها نسبتا متداول هستند. چرا در مدلسازی مالی پیشرفته، گواهینامه نمیگیرید؟ اگر برای امور بازاریابی، نقطه ضعف نرمافزاری دارید؛ چرا دورههای HubSpot را در زمینه محتوا، سئو یا بازاریابی درونگرا نمیگذرانید؟ به این ترتیب خیلی زود، شما به عنوان متخصص در زمینه کاری خود شناخته خواهید شد. بریتنی هوداک در مورد چگونگی آغاز کار سخنرانی خود میگوید:
من به عنوان بهترین منبع، برای افرادی که قصد صحبت در مورد هواداران دو آتشه داشتند، شهرت پیدا کردم. طولی نکشید که متقاضیان زیادی داشتم و به صورت تمام وقت سخنرانی میکردم.
بریتنی هوداک
۲. کشمکش و ناسازگاری را بپذیرید
مناقشه در محل کار ممکن است راهی برای پیدا کردن دوستان به نظر نرسد، اما مخرب هم نیست. مت لوی (Matt Levy)، بنیانگذار شرکت Credera، خاطرات خود را در پستهای وبلاگش نوشته است. او خاطره خود را از قدم اول و اشتباه در ارتباط با راب بورگو (Rob Borrego) که به عنوان مدیرعامل به شرکت دعوت شده بود، نوشت. لوی و بورگو با بحث محترمانه در مورد اختلافات خود و اعتماد سازی به صورت تعمدی، اکنون دوستان نزدیکی هستند. قدرت شراکت آنها به لطف مناقشه اولیه است.
با همکاران خود مناقشه و درگیری غیرضروری ایجاد نکنید، اما از این کار فرار هم نکنید. گاهی کشمکش را به عنوان فرصتی برای درک بهتر شخصی که ۴۰ ساعت در طول هفته با او وقت می گذرانید، ببینید، . احتمال دارد که اشخاص دیگری هم به این شیوه پاسخ دهند و حسن نیت شما در نظر گرفته شود.
۳. کمک بخواهید
درخواست کمک، ابتدا ممکن است مغایر با ایجاد فرصتها به نظر برسد. اما بن فرانکلین (Ben Franklin) نظر دیگری دارد:
با درخواست از یک فرد برای یک لطف کوچک، آنها را برای خود محبوب و دوست داشتنی کنید.
بن فرانکلین
وقتی به کسی کمک میکنید، مغز شما با فرض اینکه شما باید آن شخص را دوست داشته باشید، اقدامات شما را منطقی توجیه میکند. ریشه فرصتها، روابط شخصی است. اثر بن فرانکلین برای اعتمادسازی یک شبه، کافی نیست؛ اما میتواند بذر اعتماد را بکارد. برای جوانه زدن، آنرا به همان روشی پرورش دهید که در روابط دوستانه عمل میکنید. حدودا بین ۷۰ تا ۸۵٪ مشاغل از طریق شبکهسازی و ایجاد روابط، پیدا میشوند.
من طی این سالها، به بیش از دهها دوست کمک کردم تا شغل خود را پیدا کنند. اکثر افرادی هم که در پستهای مختلف استخدام کردم، توسط یک دوست یا آشنا به من معرفی شدند.
بریتنی هوداک
۴. راهحلهای جایگزین کارکنان بخش تولید را به اشتراک بگذارید
در هر شرکت، تصور مدیریت از انجام کارها و اینکه آنها واقعا چگونه انجام میشوند، ۲ مقوله متفاوت است. با وجودی که مدیران غالبا، دلایل خوبی برای انرژی بخشیدن به فرآیندها یا محصولات دارند، اما گاهی اوقات فکری برای یک روش کارآمدتر ندارند. در یک شرکت سالم، رهبران، افراد را بخاطر آنچه کشف میکنند مجازات نمیکنند؛ بلکه به آنها پاداش میدهند.
شرکت محصولات مصرفی 3M به کمک این ایده توانست تغییر مسیر دهد. کاغذهای خود چسب این شرکت، در واقع راه حل جایگزین یکی از کارمندان برای تابلوهای اعلانات قابل استفاده مجدد بود. وقتی یکی از کارگرها سرودهای کلیسا را از کتاب ترانههای کلیسا گم کرد، به جای خرید یک تابلوی اعلانات، یک نوار چسب قابل استفاده مجدد به پشت سرودهای خود چسباند. این ایده تا به امروز به سرعت پیشرفت کرد و کاغذهای خود چسب، یکی از با ارزشترین خطوط تولید شرکت 3M هستند.
۵. مربی باشید
به همان اندازه که مشاوره به فرد راهنماییگیرنده سود میرساند، میتواند برای مربی و مشاور هم، تقویت حرفهای محسوب شود. مربی بودن، مهارتهای رهبری و ارتباطی را توسعه میدهد. تشخیص نقاط قوت و ضعف، توضیح امور به صورت دیپلماتیک و ارائه مشاوره حمایتی، باز جمله نقشهای مدیریتی کلیدی هستند.
اما مربی بیشتر از مهارتهای رهبری، کارآزموده عمل میکند و توجه مدیران را به خود جلب میکند. با بالغ شدن شخصی که تحت راهنمایی قرار گرفته، حدس بزنید مدیران زمان نیاز به کمک یک بنیانگذار، مشاور یا سرمایهگذار، به چه کسی نگاه میکنند؟ حدس بزنید وقتی سایر کارمندان، یک پروژه یا فرصت جدیدی را در ذهن خود دارند؛ از چه کسی مراجعه کمک میگیرند؟ پیشبینی این قضیه میتواند دشوار باشد، اما قطعا مربیگری برای هر ۲ طرف، نتیجه مطلوبی دارد.
فرصت های طلایی با دنبال کردن یک کتابچه راهنمای کاربر، ساخته نمیشوند؛ اما زیبایی کار همینجا است. اگر فرصت های طلایی نیازی به کار سخت و سودمند نداشته باشند، همه آنها توسط افرادی که در این زمینه تلاش نکردهاند، هم به دست میآید. آیا واقعا این محیطی است که هر یک از ما دوست داریم که در آن کار کنیم؟